آویسا آریان نژادآویسا آریان نژاد، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره

برای دختر نازم آویسا

روزهای اخر سال...

1392/12/25 13:20
نویسنده : فرشته
266 بازدید
اشتراک گذاری

دختر قشنگم دیگه کم کم سال 92 داره تموم میشه و تو وارد سال جدیدی  میشی.اتفاقای زیادی امسال افتاد ، اتفاقای قشنگ و اتفاقای بد.... اما همشون به نوعی دوست داشتنی و آموزنده بودن. میخوام واست بعضی از این اتفاقا رو بنویسم:

اول از همه بگم که تو چند روزی که راه رفتنو یاد گرفتی و چند تا قدم برمیداری درست روز 19 اسفند بود که تو با اینکه سرمای شدید خورده بودی و تب داشتی ولی یهو در کمال ناباوری با تشویق من و بابا حمید و مامان فرح و باباجونی چند تا قدم برداشتی و ترست ریخت و از اون روز به بعد قدمای بیشتری برداشتی . کم و بیش میفتی زمین ولی ارادت منو کشته . خیلی پشتکار داری. خدا کنه همیشه اینجوری باشی نازنینم.

یکی از این اتفاقا مریضی سخت تو تو آذرماه بود ، اسهال استفراع شدید گرفته بودی و 5روز بیمارسنان لاله بستری بودی. خیلی سخت بود هم برای من و هم برای تو.

دومیش روز تولدت بود.16 بهمن. وقتی صبح از خواب بیدار شدم و از پنجره بیرونو نگاه کردم باورت نمیشه برف سنگینی اومده بود. انقد سنگین که شاید سنگین ترین برف تهران بود تو این چند سال اخیر.

سومیش مسافرتمون به کیش بود. با مامانی فرح و باباجونی و دایی چونی. و چون بابا جمید مرخصی نداشت با ما نیومد. اونجا هم خیلی خوش   گذشت.

چهارمیش فوت ننه صغری بود. مامان بزرگ بابا.

و خیلی اتفاقای دیگه که الان یادم نیست. ولی درکل سال خوبی بود. امیدوارم سال 93 هم سال پربرکتی برای ما باشه.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)